عملیات تخلیه و بارگیری شناورها و عملیات هندلینگ و نگهداری تعلیقی کانتینرها در محوطه انبار، دو رکن اساسی از کلیت عملیات بندری در پایانههای کانتینری دریایی را شکل میدهند. اقتضائات برنامهریزی در این پایانهها به قدری گسترده و پیچیده است که نمیتوان انتظار داشت در یک رویکرد بهینهسازی، از سویی تمامی شاخصهای ارزیابی عملکرد پایانه به حداکثر میزان خود برسند و از سوی دیگر، همگی محدودیتهای محیط واقعی به درستی لحاظ گردند. طرح مسائل بهینهسازی با توابع هدفی نظیر حداقل کردن زمان بازگشت کشتی، حداکثر کردن نرخ بهرهبرداری تجهیزات و امکانات پایانه (برای مثال جرثقیلهای دروازهای، جرثقیلهای موقعیتهای چینش و فضای انبارش)، حداقل کردن تعداد جابجاییهای زائد و غیر بهرهور کانتینرها در محوطه انبار و در اسکله، و حداقل کردن ناسازگاری تجهیزات ساکن و متحرک، نمونههایی از این رویکردهای متفاوت میباشند. در لحاظ کردن محدودیتها نیز تفاوت فراوانی میان انواع مدلهای پیشنهادی به چشم میخورد. در این مقاله ما به مرور کلی مسائل عملکردی موجود در تصمیمگیریهای اجرایی پایانههای کانتینری دریایی، در دو فاز عملیات شناور و عملیات محوطه انبار میپردازیم. رویکردهای مختلف در طرح این مسائل بررسی شده و فهرستی از آثار منتشر شده پیرامون این مباحث ارائه میگردد.